جدول جو
جدول جو

معنی بد گند - جستجوی لغت در جدول جو

بد گند
متعفن گندیده، رشوه پاره
تصویری از بد گند
تصویر بد گند
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از باد گند
تصویر باد گند
در پزشکی ورمی که در خایۀ مرد پیدا می شود، باد خصیه، باد فتق، فتق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بد پسند
تصویر بد پسند
بی سلیقه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بی گزند
تصویر بی گزند
بی آسیب، سالم، بی زیان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آب گند
تصویر آب گند
آب گندیده وباتلاق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بد ظنی
تصویر بد ظنی
بد گمانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بد جنس
تصویر بد جنس
بد آغاز بد گن بد ذات بد طینت بد نهاد مقابل خوش جنس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بد پسند
تصویر بد پسند
مشکل پسند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بد جنس
تصویر بد جنس
بد نهاد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از باد گندی
تصویر باد گندی
فتق، غری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بد نگر
تصویر بد نگر
بد بیننده ضعیف البصر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بد گهر
تصویر بد گهر
بداصل بد نژاد، بد ذات مقابل نیک گوهر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بد گوی
تصویر بد گوی
کسی که زیاد دشنام دهد آنکه غالبا سخن زشت گوید بد زبان بد دهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بد گلی
تصویر بد گلی
زشترویی مقابل خوشگلی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بد گفت
تصویر بد گفت
گفته بد سخن زشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بد کنش
تصویر بد کنش
بد کار بد کردار بد عمل بد فعل بد فعال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بد عهد
تصویر بد عهد
سست پیمان پیمان شکن پیمان شکن بد پیمان، نمک بحرام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بد عنق
تصویر بد عنق
خودپسند گردنکش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بدپسند
تصویر بدپسند
کسی که برای کسی بدی پسندد ونیکوئی نخواهد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پر گند
تصویر پر گند
بدبو پر از گند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی گزند
تصویر بی گزند
بی آسیب، بی ضرر، بی زیان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بدپسند
تصویر بدپسند
مشکل پسند، کسی که چیزی را به سختی می پسندد، آنکه برای کسی بدی بخواهد، برای مثال در آن بساط که حسن تو جلوه آغازد / مجال طعن بدبین و بدپسند مباد (حافظ - ۲۲۰)
فرهنگ فارسی عمید
((بَ هَ))
ضربه ای که به توپ با پشت راکت در بازی هایی چون تنیس و تنیس روی میز زده می شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بد ظن
تصویر بد ظن
بد گمان بدگمان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بوگند
تصویر بوگند
آنکه بسیار متعفن است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بد گو
تصویر بد گو
کسی که زیاد دشنام دهد آنکه غالبا سخن زشت گوید بد زبان بد دهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بد گل
تصویر بد گل
زشت زشت چهره زشت صورت زشت رو مقابل خوشگل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برگند
تصویر برگند
رشوه، آنچه از پول و مانند آن به کسی می دهند تا کاری برخلاف وظیفۀ خود انجام دهد یا حق کسی را ضایع و باطل کند یا حکمی برخلاف حق و عدالت بدهد، رشوت، پاره، بلکفد، بلکفت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بگند
تصویر بگند
آشیانه مرغ
فرهنگ لغت هوشیار